404

شب پیش از شب گذشته، خواب دیدم تمام اون هایی که دلم نمی‌خواست بلاگم رو پیدا کنند، پیدا کردند، پست هام رو میخونند و با همه به اشتراک میگذارند. خیلی ترسناک بود، انقدر ترسناک که به محض بیدار شدن از خواب، دلم میخواست آدرسم رو عوض کنم!

402

زندگی راحت تر میشد اگه یک بچه خرگوش بودم و صبح تا شب درحال ماجراجویی. صبح ها مامان خرگوش، برام پنکیک و ساندویچ مربای توت فرنگی درست میکرد و میگفت: "خوش بگذره. اما مراقب باش که زیاد از خونه دور نشی چون جنگل میتونه خیلی خطرناک باشه. درضمن یادت نره که ساندویچت رو با بچه آهو تقسیم کنی!"

401

تحصیل کرده بودن صرفا به معنای داشتن مدرک دانشگاهی نیست. اگه در زندگی دیگران سرک نکشی، در نبود آدم ها، درموردشون حرف نزنی، اگه شایعه پراکنی نکنی، قضاوت نکنی، به آدم هایی که از دیگران بدگویی میکنند، پر و بال ندی، به خاطر منافع شخصی ات، دروغ نگی، حد و مرز هارو رعایت کنی، به عقاید دیگران احترام بگذاری، نژاد پرست نباشی، محیط زیستت رو نابود نکنی، اشتباهاتت رو بپذیری، حق و حقوق دیگران رو رعایت کنی، یک آدم تحصیل کرده ای!

400

کاش یک خونه ی روستایی داشتم، با کلی مرغ و جوجه و گربه. گل های رنگارنگ میکاشتم و سبزیجات مورد نیازم رو پروش میدادم. لباس هام رو خودم میدوختم و حتی صابون، شامپو و لوسیون هام رو هم خودم درست میکردم. صبح ها زود از خواب بیدار میشدم و تخم مرغ ها رو جمع و به گل ها و سبزیجاتم رسیدگی میکردم. عصر ها پای سیب میپختم، گلدوزی میکردم، پیانو میزدم و کتاب میخوندم. شب ها، تاجی از گل های وحشی درست میکردم و آماده ی رفتن به مهمونی پری های جنگلی میشدم! پ.ن: شاید زندگی در روستا،

398

تاجی از گل های بهاری و موهایی در آغوش باد علف های نم دار و نغمه ی پرندگان شاد صدای پای بچه خرگوش ها و آهوی صحرا پرواز پرندگان مهاجر به دوردست ها کلبه ای چوبی در میان گل های رنگین گل برگ های لطیف و شبنم های غمگین و من دوستت دارم!

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

دما مهر کهکشان CNC آموزش سئو هاب همه چی موجوده مقالات ترجمه شده تمامی رشته ها isi معتبرترین بروکر فارسی - آموزش فارکس